در آسانی ها خدا را بخوان تا در سختی ها صدایت برایش ناآشنا نباشد ... بنام خدا..... سلام،وقتتون بخیر. به کلبه درویشی من خوش آمدید. امیدوارم مطالب برای شما جالب و مفید باشد. منتظر نظرات شما هستم.
آمار
وب سایت:
جملات آرامبخش
* من تو رو دوست دارم نه به خاطر تو...بلکه به خاطرشخصیتی و ارزشی که زمانی که
با تو هستم پیدا می کنم......
* هیچ مرد یا زنی ارزش گریه های تو رو نداره چون اگه داشت باعث اشک ریختن تو نمی شد....
* اگه کسی با تو هم عقیده نیست وکاری رو که تو علاقه داری اون دوست نداره به این معنی نیست
که خود تو رو هم دوست نداره...
* یک دوست واقعی کسی هست که دستان تو رو میگیرد و احساسات قلبی تو رو درک می کند...
* بدترین نوع فراق زمانی هست که کسی رو که دوست داری در کنار خودت داشته باشی
ولی بدونی هیچ وقت نمی تونی مالکش بشی .
* حتی زمانی که ناراحت هستی...اخم نکن و لبخند بزن...زیرا ممکنه کسی عاشق لبخند تو بشه..
* برای تمام دنیا تو فقط یک نفری...ولی کسی هست که تو برای او تمام دنیایی...
* وقتت رو با کسی تلف نکن...که حاضر نیست واسه تو وقت بذاره...
* شاید خدا می خواد که تو آدم های مختلفی رو قبل از دیدن اون شخصی که واقعا مال توست
ملاقات کنی تا بالاخره وقتی اونو دیدی شکر گزار باشی...
*وقتی اتفاقی می افته گریه نکن.زیرادیگه تموم شده و اون اتفاق افتاده..پس بخند..
* همیشه اشخاصی وجود دارند که تورو ناراحت کنند ولی تو نباید امید و اطمینانت رو به همه از
دست بدی...فقط برای دفعه دیگه حواست رو جمع کن که چه کسانی قابل اعتماد هستند...
* سعی کن پیشرفت کنی ولی فراموش نکن قبلا کی بودی.....
* خیلی خودتو درگیر نکن ..همیشه اتفاق های خوب زمانی می افته که اصلا انتظارش رو نداری...
* از تو به خاطر اینکه تبدیل به قسمتی از زندگی من شدی ممنونم حالا هرچی میخواد باشی :
دلیل زندگیم؟طعم زندگیم یاخود زندگیم ...
......همیشه یادت باشه که در هر اتفاقی حکمتی نهفته هست......
منتظر آغوشتم خدا ...
سلام بر خدایی که همه چیز در دستان مهربان خودش هست
خدایا باز با دلی پر و شکستگی آمدم اینجا............
خدایا چند روزه دلم خیلی گرفته ........
چند روزه شبهاش خواب ندارم پر از دلتنگی ام......
خدایا چقدر باهات حرف دارم امانمیدونم از کجا شروع کنم ........
از کجای دلم بگم هر وقت شادی میاد سراغم انگاری حقم نیست شادی کنم ...
اون شادی با یک چیز دیگه میشه پر از درد و غم .........
خدایا شاید مقصر خودمم که باید همش دلشکسته بشم .....
چی دیدم چه شنیدم...... نه دیدم نه شنیدم .....
که کسی کشیده باشد......ستمی که من کشیدم ........
بارالها خیلی خسته ام میشه دستاتو باز برام باز کنی؟
میشه باز نوازشم کنی ؟
میشه باز مثل همیشه بزرگی کنی و منو بلندم کنی؟
خدایا ببین دارم چی میشم ........
ازت میخوام بدون ضربه آرومم کنی ........
ازت میخوام بدون دلخوری ساکتم کنی .....
خیلی دلتنگم خدا جونم ....
خدا جونم تو شاه دل منی ......
تو همه ی وجودمی ..........
ولی من نمیدونم کجای دل تو هستم .......
نمیدونم هیچی نمیدونم ......
خدایا دستمو بگیر ......
خدایا بغضم گرفته بدجور خودمم نمیدونم چند روزه چی شدم ...
دلخسته افسرده منم امروز خدا جونم ......
منتظر آغوشتم خدا ...
منـــاجــات با خدا....
گفتم: خدای من، دقایقی بود در زندگانیم که هوس می کردم سر سنگینم را که پر از دغدغه ی دیروز
بود و هراس فردا، بر شانه های صبورت بگذارم، آرام برایت بگویم و بگریم، در آن لحظات شانه های
تو کجا بود؟
گفت: عزیزتر از هر چه هست، تو نه تنها در آن لحظات دلتنگی، که در تمام لحظات بودنت برمن
تکیه کرده بودی، من آنی خود را از تو دریغ نکرده ام که تو اینگونه هستی، من همچون عاشقی که
به معشوق خویش می نگرد، با شوق تمام لحظات بودنت را به نظاره نشسته بودم.
بقیه مناجات در ادامه مطلب
خدایا آسمانت متری چند؟
ناشکر نیستم
اما زمینت دیگر بوی زندگی نمی دهد......
هواگرم است...خیلی گرم...
رنگ مشکی گرما را جذب میکند
می پرسد حالا حتما باید چادر سر کنی؟
آب پز نمی شوی در این گرما؟
می گویم اگر چادر سر نکنم بیشتر گرمم میشود !!
نگاه ها ، گناه ها داغ تر است
نمی فهمد چه میگویم ، زهر خندی می زند!
دردلم می گویم کاری که برخواسته از عشق باشد تحمل سختی اش هم شیرین است
حجاب را از روی محبت به خداانتخاب کن
نه ترس از جهنم!
آن وقت با تمام وجود می فهمی تحمل گرمای هوا
چه نسیم خنکی را نوازنده ی روحت میکند....